loading...

ثانیه های سپید

بازدید : 415
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 7:37

حدس زدم مشکلی برای پسرعمو پیش آمده, رفتیم بیرون, کنار رودخانه‌ی کارون قدم زدیم و از مشکلی که برایش پیش آمده بود حرف زدیم. در برابر مشکل من, بزرگ نبود. نهایتش با فروش ماشین عمو, حل می‌شد و البته تجربه‌‌‌ای تلخ در زندگی اش ... به هرحال راه حل داشت. اما اصلا با خودم قیاس نکردم و نگفتمش ببین در برابر رمان من, تو داستان کوتاهی. نه, ... و چقدر دلم می‌خواست کسی مثل خودم با خودم رفتار کند. کسی که وقتی از مشکلم می‌فهمد, چهارتا بدبختی ساختگی سر هم نکند و به خودش نسبت ندهد و خودش را بدبخت تر نشان ندهد!

نا انقدر زود نه انقدر دیر
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی